مانع زایش بیابان شویم
مانع زایش بیابان شویم
در معرفی فرهنگ غنی ملت ایران همین بس که بدانیم در یک کلمه «بیابان» همه مفهوم علمی مورد نیاز دهها مقاله درباره زمینی که آب ندارد، آمده است: «بیآب آن»، اما حیف است که این مردم ادیب و دانشمند، نتوانند با صرفهجویی در مصرف آب، مانع زایش بیابان شوند.
خاک با ارزش است؛ اما با آب زنده است. اگر آب در عرصهای از سطح خاک روی زمین فاصله بگیرد، خاک خاصیت اصلی ادامه حیات را از دست میدهد و با فرسایش ناشی از باد، به شنزاری تبدیل میشود که دیگر حیات گیاهی، جانوری و طبیعتاً انسانی برایش متصور نخواهد بود.
بیابان، غولی وحشی و هجوم برنده است. روزی را در نظر آورید که علاوه بر طوفان شن، امکان باز کردن در و پنجره خانه را هم ندارید و دیوارهای درون خانه نیز مملو از شنهای روانی شده است که پیش از آن اراضی کشاورزی را نابود کرده و جان دام و احشام را از بیآبی و علوفه گرفته است. متاسفانه این اتفاقات هرساله در حاشیه ۳۰ تا ۴۰ میلیون هکتار از اراضی کشور ما هم رخ میدهد و مردمی نجیب شاهد این صحنههای جانگداز هستند که اراضی کشاورزی و سرزمین آباء و اجدادیشان به بیابان تبدیل میشود، به گونهای که تنها در ایران، بیابان سالانه یک میلیون هکتار از اراضی کشاورزی و مرتعی را میبلعد و با وجود همه تلاشها سالانه تنها 300 هزار هکتار از حلقوم این غول بیرحم بیرون کشیده میشود!
البته این معضل فقط خاص کشور ما نیست؛ جهان امروزه با پدیده گرمایش و تغییرات اقلیمی دست و پنجه نرم میکند که در این میان کشورهای واقع در منطقه مدیترانه و شمال آفریقا متحمل بیشترین آسیب شدهاند. نمونههای نگران کنندهای که میتوان در سایر نقاط جهان هم دید؛ تابستانهای بسیار داغ و سوزان، زمستانهای ملایم، کاهش میزان برف و باران، کاهش منابع آبی، کاهش منابع و ذخیره غذایی، بایر و بیمصرف شدن بسیاری از زمینهای قابل کشت و زرع، آتشسوزیهای وسیع جنگلی و طبیعی، بالا آمدن سطح دریاها، ذوب شدن یخهای قطبی، افزایش مهاجرت از روستاها به شهرها و یا حتی جابجایی در کشورها، افزایش سیلابها و طوفانها، افزایش انواع مختلف بیماریهای واگیردار، آلودگی شدیدتر منابع آبی، خاک و محیط زیست و...
به تلخی باید اعتراف کرد در این حادثه شوم و مرگبار برای زمین، دست بشر هم در کار و آشکار است.
وحشتناکترین وضعیتی که برای زمین متصور است آنکه از نشانههای حیات خالی شود و بمیرد. نزدیکترین نشانههای آن مرگ، گسترش بیابان و کویر شدن است. کویر شورهزاری است که هیچگاه حیات دوباره را نخواهد دید؛ اما قبل از مرگ دوره احتضاری به نام بیابان و پس از قرنها افزایش نمک دارد. در بیابان اگرچه هنوز زمین نمرده است، اما ابتدا از موجودات زنده خالی میشود و بشر قادر نخواهد بود در آن به کشت و زرع بپردازد؛ ناچار از آن فرار میکند و بیغوله میشود !
ایران ما، علاوه بر این که کویر فراوان دارد، بیابان هم کم ندارد و همین میشود که اگر به نقشه جغرافیایی توجه کنیم درخواهیم یافت که تجمع جمعیتی هر سال بیشتر از گذشته به سمت غرب و شمال غرب کشور کشیده میشود. انگار تشت جمعیتی ایران به سمت غرب کج شده باشد و مناطق شرق و جنوب شرق از تمرکز جمعیتی کمتری برخوردار میشود. در چنین شرایطی کارهای بر زمین مانده فراوانی داریم زیرا حدود ۴ درصد از بیابانهای دنیا در کشور ما قرار دارد و همهساله افزایش سطح بیابانهای ما هم ثبت میشود که به ما گوشزد میکند «سرعت زایش بیابان بیشتر از سرعت کارهای اجرایی برای حفظ اراضی غیربیابانی است.»
در حالی که میتوان با آبخیزداری و تقویت آبخوانها، هم آب را به درون زمین ذخیره کرد و هم محیط طبیعی را آنقدر قوی ساخت که خودشان حافظ آب و خاک باشند و با همین روند علمی و امتحان پس داده مانع گسترش بیابان و در اصلاح علمی زایش آن شد. ما به خاک حاصلخیز نیاز داریم، خاک حاصلخیزی که اگر نباشد کشاورزی نیست و کشاورزی هم اگر نباشد، زندگی نخواهد بود.
خوشبختانه کشور ما به مدد کارهای وسیعی که انجام داده یکی از موفقترین کشورها در عرصه مقابله با پدیده بیابانزایی است، اما همچنانکه اشاره شد چون مجموعه وسیعی از سرزمین ایران جزو مناطق خشک و کمآب است، وسعت بیابانزایی در ایران هم به مراتب بیشتر از میزان کارهای بیابانزدایی است و موفقیت ما هنگامی به واقعیت مبدل میشود که روند بیابانزایی در کشور معکوس شود و بیابانزدایی از بیابانزایی پیشی گیرد.
راهحلهای موثر، تجربه دیده و نتیجهبخش وجود دارد. انجام طرحهای آبخیزداری، آبخوانداری و طرحهای زودبازده آب و خاک یکی از مهمترین پایههای مقابله با بیابانزایی است که میتواند 50 میلیارد مترمکعب آب را در بستر اراضی طبیعی ذخیره کند. این حرکت اصولی تجربه موفقی را در کشور با خود دارد که افرادی دلسوز حتی در بیابان توانستند فضای سبز فراهم آورند. جالب این که آمارهای موجود نشان میدهد در همین سطح فعلی طرحهای آبخیزداری و آبخوانداری در بارندگیهای سال آبی جدید، حدود 20 میلیارد مترمکعب آب را در آبخیزها برای ما ذخیره کرده است.
باید طرحهای آبخیزداری و طرحهای کوچک تامین آب اولویت نخست و اجرای طرحهای آب و خاک اولویت دوم برنامههای ملی شود و همه مسوولان مشارکت مردم و انجمنهای مردمنهاد را جدی بگیرند تا فعالیتهای آبخیزداری و طرحهای آب و خاک تقویت شود.
در ایران ۱۳۰ میلیون هکتار استعداد انجام طرحهای آبخیزداری و آبخوانداری وجود دارد، اما تاکنون تنها در گستره ۴۰ میلیون هکتار انجام شده است. یعنی هنوز برای ۹۰ میلیون هکتار فرصت هست که برای ۲۰ میلیون هکتار آن در قالب برنامه هفتم توسعه مطالعه و برنامه اجرا وجود دارد در حالی که یقین داریم توان عملیاتی درصورت انسجام دستگاه های دولتی و نهادهای مردمی بیش از این میزان در کشور است.
موضوع مهم دیگر این است که برای این کارها بسیار کمتر از کارهایی نظیر سدسازی و انتقال آب بودجه ملی لازم است، تاحدی که براساس بررسیهای علمی انجام شده برای اجرای هر هکتار عملیات آبخیزداری تنها ۵ تا ۶ میلیون تومان هزینه نیاز است، در حالی که با هر هکتار تثبیت، سالانه حداقل ۵۰۰ متر مکعب آب استحصال خواهد شد که با قرار دادن این اعداد و ارقام در کنار هزینههای چندین میلیارد تومانی یک طرح سدسازی و انتقال آب، ارزش حفظ آب در بخش آبخیزداری و آبخوانداری بیشتر مشخص میشود.
تجربه سه دهه اخیر انجام آبخیزداری نشان داده که مردم در بالادست روستاها و سایر اراضی طبیعی بسیار علاقمند به مشارکت در انجام این طرحها هستند که با این مشارکت مردمی هر سال میتوان در سطح ۸ تا ۹ میلیون هکتار طرحهای زودبازده آب و خاک اجرا و ۹۰ میلیون هکتار باقیمانده را ظرف مدت ۱۰ سال تمام کرد.
همچنین در بخش آبخوانداری در هر هکتار از این فعالیت ذخیرهسازی آب در زیر زمین، سالانه یک هزار مترمکعب آب و هر هکتار آبخیزداری ۵۳۰ مترمکعب آب را در خود ذخیره میکند که میتواند سالانه در مجموع ۷۲ میلیارد مترمکعب آب را به ذخیره آبهای زیرزمینی کشور اضافه کند. در مناطقی از کشورمان که پروژههای آبخیزداری اجرا شده، میزان رسوب و فرسایش خاک هم کاهش یافته که برای حفظ خاک هم بسیار امیدوار کننده است.
کاهش استفاده از آبهای زیرزمینی و مقابله با چاههای غیرمجاز هم از مهمترین چالشهایی است که موجب افت منابع آبهای زیرزمینی و کاهش رطوبت خاک و در نتیجه افزایش فرسایش و نابودی اراضی شده است که بکارگیری همه راههای صرفهجویی در مصرف آب حتی به اندازه یک لیوان، میتواند زایش بیابان را به اندازه خود به تاخیر بیندازد.
طرح دیگری که میتواند ما را در مهار بیابانزایی کمک کند، تحقق طرح مردمی کاشت یک میلیارد درخت است که در سال 1402 و در اولین سال اجرای آن حدود 300 میلیون نهال تولید و با مشارکت مردم کاشته شد. راهحل مناسبی که استحکام خاک و حفظ آب با مقاومت درخت در برابر باد و فرسایش ایجاد میکند و میتواند سرانه جنگل را هم در ایران افزایش دهد. اکنون سرانه جنگل برای هر فرد در جهان ۶ هزار مترمربع و در ایران یک هزار و ۷۰۰ مترمربع است، اما اجرای طرح مردمی کاشت یک میلیارد درخت که ممکن است برای چگونگی حفظ آن در طول سال انتقاداتی نیز به طرح باشد، کاری با پشتوانه علمی است تا با تحقق آن سرانه جنگل به یک هزار و ۸۰۰ متر مربع برسد.
بحث زراعت چوب در مناطق بیابانی، واگذاری اراضی بیابانی به مردم و انجمنهای مردمی و حتی سرمایهگذاران میتواند یکی از ضروریات نجات اراضی از گسترش بیابان تلقی شود. این کار اگرچه در بخشهایی در حال انجام است، اما همانگونه که پیشتر گفته شد، میزان آن هم از سطح هجوم بیابان بسیار کمتر است. تلاش ارزشمندی که علاوه بر اشتغالزایی و کمک به زنجیرههای تولیدی و کمک به معیشت جوامع محلی و بهبود شرایط اقتصادی، میتواند کمک موثری به دستگاههای دولتی مقابله کننده با هجوم شنهای روان به اراضی کشاورزی، راههای مواصلاتی، خطوط انتقال نفت و گاز و... باشد.
چنین سیاست و برنامهای البته در قالب راهبردهای تعریف شده رسمی سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور قرار دارد که در دههای اخیر 1.4 میلیون هکتار از عرصههای بیابانی در قالب طرحهای مختلف نهالکاری تبدیل به جنگلهای دستکاشت شده است. این عرصهها میتوانند توسط جوامع محلی حفاظت و مورد بهرهبرداری قرار گیرند و اقدامات پرورشی و احیا توسط خود افراد انجام شود و گسترش یابد. به امید روزی که کارهای اجرایی بیابانزدایی در ایران با وجود گرمتر شدن زمین و تغییر اقلیم، از میزان بیابانزایی، بیشتر شود.
اولین نفر باشید که دیدگاهش را می نویسد !
دیدگاه شما برای ما مهم است.